بین تمام ادما زندگیم رو گم کردم حالا میخوام رها شم تا شاید خودم رو پیدا کنم
امیدوارم به آینده احساس میکنم میتونم از پسش برمیام همانطور که تا الان تونستم اینبار دوست دارم خود دانشگاه تهران قبول بشم میخوام این حسرت تمام بشه .
هرشب دوساعت فیلم میبینم چون واقعا به یک تفریح احتیاج دارم چیزی جدای از درس و کتاب.
سال گذشته توی خوابگاه تا وارد اتاق می شدم میگفتم پنجره رو بزارین باز اخرش یکی از دوستام گفت بگو باز بزار چرا جابه جا میگی .
از اینجا که رفتم لهجه داشتم تا لهجه ام رو کنار گذاشتم فعل و فاعلام جابه جا شد حتی گاهی توی نوشتن قاطی میکنم.
دو روزه مادر بزرگم رو از دست دادم متاسفم ولی هر داشتنی یک روز تمام میشه
نه ما وسط بهشت زندگی میکنی در حالی که اندازه جهنم سخته ولی چون بهشت چون دوستش داری تحملش برات خیلی لذت بخشه .
سه ماه وسط جهنم مثل بهشت زندگی میکنی نه کاری داری نه باهات کاری دارند میخوری میخوابی فیلم میبینی دستور میدی و محبت از هر طرف سراغت میاد ولی تو نمی خوای مدام حالت بده و واسه رسیدن به بهشت هر روزت رو تباه میکنی .
این داستان این روزهای منه .
کنکور در هر مقطعی از تحصیل مسخره است هر روز خواندن خواندن خواندن هر روز زندگی من همین شده برای جلوگیری از چاقی یک جا نشستن برنامه های ورزشی گرفتم و ورزش میکنم . و واقعا خسته ام از این تکرار مکررات هر روز . اگر بیرون بروم از برنامه ام عقب میمانم من مانده و درس و دوستان مجازی.
و خدایی که هر روز وقتی یک جا بودن افسرده ام میکند من می مانم کفر . هر روز می پرسم هستی و یک روز وقتی قران را باز کردم گفت از تردیدکنندگان نباش و خدا ایا می داند میزان رنج انسان تنها را؟
من همیشه خواننده خاموش وبلاگشان بودم چقدر پیشرفتشان را دوست داشتم چقدر زندگی مشترک قشنگی داشتند امشب فهمیدم هر دو در وبلاگ را بسته اند و رفته اند دلم گرفت حس گذرا بودن به دلم سرازیر شد حس از دست دادن من با عاشقانه هایشان ذوق کرده بودم با درد هایشان درد چقدر عجیب که تمان شد دلم برای امیر علی و هدیه تنگ می شود .
توی انتشارات بودم یکی از ارشد ها اومد شروع کرد صحبت کردن درباره دختر مورد علاقه اش و از اینکه قراره برن خواستگاری شور و هیجانش اینقدر قشنگ بود که خوشحال شدم اولین ادمی بود که وسط تمام روز مرگی هام دوباره داشت دوست راشتن رو تعریف میکرد چقدر قشنگ بود.
سال سختی رو دارم و دوست دارم با تمام وجود براش زحمت بکشم دوست دارم تلاش کنم امروز پر از حس بد بودم پر از لحظه ای که تمام نداشته های زندگیم جلوم صف کشیدن و با خودم گفتم اروم باش نمی تونی یکیری شون رو بدست بیاوری ولی خیلیاشون برای توان اگر زحمت بکشی .
احساس منزوی بودن بهم دست داده حوصله کسی رو ندارم و خانوادم با تمام وجود سعی میکنن ارومم کن یا حداقل کاری کنن که بیشتر از این حالم بد نشه .
بی برنامه بودن بدترین اتفاق زندگیه اینکه هیچ هدف مشخصی نداشته باشی خیلی بده و من ایمان دارم اگر تو طول مسیرت با تمام وجود تلاش کنی با تمام شکست هات بلند بشی بهترین ها نصیبت میشه و این عدالت دنیاست که بهم انگیزه میده.
توبا من مشکل داری ؟ نه من با تو مشکل ندارم با خودم مشکل دارم با دنیا مشکل دارم که مدام درحال آزمایش شدنم مدام در حال سقوط کردنم با خودم مشکل دارم که مدام در حال دویدنم اره من مشکل دارم بشنو من مثل تو خدا همینطوری بهم اسایش نمیده که از بیکاری فکر کنم کسی بامن مشکل داره من غرق تمام مشکلاتیم که تو حتی نمی دونی چی هستن من مشکل دارم که از ناچاری دست به دعا برداشتم که از ناچاری خودم و حبس کردم و شب و روز تلاش میکنم تا جایی که احساس میکنم چشمام دیگه باز نمیشن من خیلی مشکل دارم تو نمی فهمی.