خونه
چهارشنبه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۸، ۱۰:۴۰ ق.ظ
بعد از کلی نذر و نیاز کلی صلوات و دعا قرار شد برم خونه عموم تا خونه خودمون خالی بشه نگران بودم که پدرم دوباره بیفته روی دنده لج بگه باید بری خوابگاه تنها نمیشه زندگی کرد ولی انگار از یکجایی به بعد دلت نمی خواد کنار دوستات باشی دوست داری تنها باشی میخوام این حس رو تجربه کنم حتی به اندازه چند روز .
یکم نگرانم و میترسم از تنهایی ولی انگار فعلا چاره ای نیست مطمئنم اگر خونه خودمون خالی بشه دختر داییم میاد پیشم .
۹۸/۰۶/۲۷