fireopal

آخرین مطالب
  • ۰۱ بهمن ۹۹ ، ۲۲:۵۶ شهاب
  • ۲۶ خرداد ۹۹ ، ۰۰:۱۳ موفق
  • ۰۹ خرداد ۹۹ ، ۲۱:۳۵ ساخت
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۵:۲۸ بودن
  • ۲۹ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۲:۱۸ حیف
  • ۱۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۳:۲۵ ایمان

سلام

دوشنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۰۸ ق.ظ

کفش خریدم نیت کردم و خریدم نیت روزهای خوب زندگی خوب راه های خوب دانشگاه خوب .

پشت تلفن میگوید من تاییدش کردم خواهرم میخند میگوید خدا کند کار این یکی به طلاق نکشد.

معجزه یعنی امروز که دکتر بگوید حالش خوب می شود نیازز به دوباره بستری شدن نیست.

پدرم صدا میزند بلند زهرا اسنپ رسید سریع کفش هایم را میپوشم میگویم پدر اینجا تهرانه شهرخورمان نیست که اینجا نباید را صدای بلند کسی را صدا بزنی با عجله سوار می شوم یادم می افتد موبایلم را جا گذاشته ام به راننده میگویم می دوم همسایه می آید بیرون سه سال است میشناسمش از زمانی که درگیر کارهای خواهرم بودم و مدام در رفت و آمد یکبار با گیتارش آمد آدم تازه دی نبود کسی را میشناختم درست با چهره و گیتار او ولی وقتی نزدیک شد فهمیدم او نیست انگار در خاطرش ماند هربار که راهمان می رسید به این خانه می امد توی کوچه می ایستاد  گاهی کنار ماشین گاهی روبه روی ماشین یکبار در سرمایه زمستان کنار ماشین قدم میزد با اخم به او نگاه کردم با تعجب کمی به ما نگاه کرد رفت داخل در را کوبید به هم شاید ماهم برای او غریبه آشنایی هستیم شاید در ما دنبال چیزی میگردد که سالهای در پیچ زندگی گمش کرده نمی دانم .

سوت و سکوت و ناامیدی در برابر سبزی روسریم مثل فصل خزان بود احساس میکردم این خانه نفرین شد خنده ما زندگی و شادی ما با مثل بارانیست در فصل خزان بعدش هیچ سبزی نخواهد بود .

بعدش می اید لبخند میزند و می گوید سلام این جوار خداحافظی نیست.

پسرک زنگ زده بود به خواهرم انام کدامشان همان که ایینه است بیمار است همان که زیباترین نوه حاج حسین است همان که همه میشناسنش همان که در کوچه و بازار هر که میفهمد من دختر سهرابم میگوید تو ملیکا هستی میگویم نه سهراب سه تا دختر دارد من زهرا هستم حالا او زنگ زده بود خودمانی شده بود پیام میداد اسمش میلاد بود گوشی را داد به من نامهربانی در ذاتش نیست نمیتواند اخم کند حرف تند بزند از بچگی زیبا بود و مودب انگار در صف زیبارویان و فرشته خویان او اول صف بوده خدا باریش خیلی وقت گذاشته گوشی را میگیرم مرد این خواهران منم زنگ میزنم میگویم شما به این خط پیام دادین زنگ زدین میگوید اشتباه شده میگویم دیگر از این اشتباه ها نکن.

دستانش را میگیرم گرم است میخندم میگویم میدانی 

 

۹۸/۰۵/۲۸ موافقین ۰ مخالفین ۰

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی