بی دل
ادم بمیره بهتر از ایه که منتظر باشه من شدم کلاف سر درگم فاصله حیاط و ورزشگاه و سالم مطاله برام شده مثل سرگرمی برای دور شدن از این سردر گمی کتابم برگ برگ شده دیشب با افسوس گفتم فهیمه کتابم رو ببین چی شده گفت خودتم مثل کتابت شدی دلم گرفت راست میگن بعد هر سختی راحتیه اره؟چرا این چند وقت بعد هر سختی یه سختی دیگه اومد این اسانی کجا بود که نیومد.
میگه پاشو بریم بیرون میگم بریم هفت تیر مانتد ببینیم میگه بدم میاد از اونجا میگم پس من هیچ جای دیگه نمیام وقتی دلم بیقراره اونجا تنها منطقه تهرانه که یادم میرم دلتنگم حکمت این منطقه توی چیه خدا میدونه.
دلم چیزی رو میخواد که این قدر ازم دوره که رسیدن بهش مثد ارزوی محاله هرچی دورتر میشه من بیقرار تر عجب رسمیه .
دیشب خواب پسرعموم رو می دیدم اومده بود توی حیاط دور هم بودیم فقط من میدونم هیچی کم نداره و اینم میدونم که من کم دارم حسم قبلا رفت یه جای دور دورتر از دور حالا من موندم با دل بی دل با یه ادم که حس میکنه میشه بامن شروع کرد .
خدایا کمکم کن.