ویران
پنجشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۷، ۰۴:۲۴ ب.ظ
مثل نداشتن باور می مونه مثل اینکه از دنیا تقاضای زیادی داری در حالی که برای بقیه مثل نفس کشیدن راحت بود مادرت پشت کرده غصه های فراوانی توی این خونه موج میزنه سعی میکنه همه چیز درست باشه ولی هیچ چیز درست نیست منی که خانواده ام را دوست دارم و از این شهر بیزارم منی که تمام وجودم وقتی اینجاست نرسیدن را فریاد میزند و خسته ام از دعاهای شبانه و هر روز نا امید بودن و بیزارم از دختری که تمام نداشته های من را دارد خدایا من دیده ام انسان های محتاج به اخر خط رسیده را من نگاه های خسته را دیده امکه امیدی بوده دیروز تمام مدت فکر میکردم این خانه تا ویران شدن راهی ندارد حالا خودم هم تا ویران شدن راهی ندارم .
۹۷/۰۸/۱۰