fireopal

آخرین مطالب
  • ۰۱ بهمن ۹۹ ، ۲۲:۵۶ شهاب
  • ۲۶ خرداد ۹۹ ، ۰۰:۱۳ موفق
  • ۰۹ خرداد ۹۹ ، ۲۱:۳۵ ساخت
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۵:۲۸ بودن
  • ۲۹ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۲:۱۸ حیف
  • ۱۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۳:۲۵ ایمان

مافیا

چهارشنبه, ۲۴ مهر ۱۳۹۸، ۰۸:۱۳ ب.ظ

دیروز به خانوادم زنگ زدم اینترنتی بلیط گیرم نیومده میرم فردا ترمینال جنوب اگر تونستم بلیط بگیرم میام وگرنه میمونم خانوادمم بشدت اصرار داشتن بیا منم صبح بیدار شدم ساعت ده رسیدم ترمینال تمام تعاونی های بلیط فروشی رو گشتم اصلا اتوبوس نداشتند برای شهرمون حتی مرکز استان منم یادم بود دوسه تا استان ماشیناشون از استانمون میگذره رفتم تعاونی که همیشه میرفتم گفتم آقا برای این سه تا شهرم بلیط ندارین یک دفعه یکی از پسرای بلیط فروش شهرمون از عقب گفت خانم شما که شهرت () برای چی میخوای بری اینجا منم دهنم باز مونده بود اینو کجا منو یادش خجالت کشیدم یکم خودم رو جمع کردم همشون نگاه میکردن ببینن چرا میخوام برم فلان شهر سرم رو انداختم پایین گفتم آخه آقا از مرکز شهرمون میگذرند بلیط گیرم نیومده دوباره همشون سرگرم شدن اومد اینطرف باجه گفت بیا شما خانم بردم پیش یه پسر ۲۷ و ۲۸ ساله چهرش اینقدر وحشتناک بود فقط امید من لباسای فرم ترمینالش بود گفت این کارت رو درست میکنه و رفت پسره گفت کجا میخوای بری تو دلم میگفتم من غلط بکنم جایی برم گفتم این استان گفت سه دقیقه برو بشبن بعد بیا من رفتم دو سه تا تعاونی دیگه گفتم من غلط میکنم بیام پیش تو گشتم باز گیرم نیومد دیدم نشد دوباره برگشتم پیشش گفت فلان استان نداره ول این شهر حرکت داره بلیطش اینقدره میری گفتم آره گفت برو باجه رفتم یکراست حساب کردم گفت برو پیش ماشین وایسا و رفت منم رفتم پیش اتو ببوس راننده گفت من دوتا جا دارم اونم رزو شدن من همینطور وایسادم دوتا دانشجو دیگه هم اومدن مال شهرمون بودن گفتم به من بلیط دادن گفتن وایسا اینجا اینم میگه این بلیط مال۱۲:۳۰ نه مال ۱۰ دختره گفت برو پسش بده با خطیا بریم گفتم من با خطی نمیام برمیگردم خونه تو همین گیر رو دار بودیم راننده گفت خانم من پرم ابمیوه و کیک رو هم برد بالا من بلیط رو دراوردم یکدفعه همون پسر وحشناکه از اتوبوس اومد پایین من اصلا ندیدم بره بالا گفت بلیطت رو بده برو ردیف سوم بنشین من تعجب کرده بودم راننده هم کنارش بود راننده فقط سه بار گفت جا ندارم رفتم بالا اینقدر گیج بودم که درستم تشکر نکردم رفتم بالا نشستم بعد یادم اومد نشکر نکردم رفتم دیدم رفته دهنم باز پونده بود من با مافیای ترمینال آشنا شده بودم خبر نداشتم من همیشه از این تعاونی بلیط میگرفتم این چهارسال ندیده بودمش هنوزم باورم نمیشه چطور رسیدم‌خونه خوبیش این شده بالاخره چهارسال رفت و آمد با یه تعاونی و آشنایی یه کاری کرد برام هر چند معجزه بود .

 

۹۸/۰۷/۲۴ موافقین ۰ مخالفین ۰

نظرات  (۱)

چه وحشتناک:/

پاسخ:
بله اگر دختر باشی وحشتناکه.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی